وی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم هجری است. به نوشته استاد همایی: وی در طریقت از مشایخ طریقه چشتیه بوده و پس از وفات استادش، رستم بیک تربیت جمعی از صلحا را به عهده گرفته است.
گویند: وی در اوایل جوانی بـه کـار رنگرزی اشتغال داشت. پس از برخورد با پیری روش ضمیر که نامش بابا رستم بختیاری بود، شیفته او شد و قدم به وادی سیر و سلوک نهاد. در آغاز به دستور استاد روزها به کسب خود ادامه داده، شبها به نزد او در تختفولاد میرفت و به تهجد و عبادت میپرداخت.
پس از یک سال، استاد به او گفت: دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست، همین جا بمانید. محمد صادق به مدت یک سال در آن مکان ماند و تمام شبها را به تهجد و روزها را به ریاضت گذراند. پس از یک سال استاد او را به شهر فرستاد و دستوراتی به او داد که بر خلاف هوای نفس او بود ولی در تهذیب نفس او مؤثر بود؛ اما او طبق دستور استاد رفتار نکرد. پس از بازگشت، استاد به او خبر داد که هنوز اسیر هوا و هوس است و دستورات را انجام نداده و باید سالی دیگر نیز به عبادت و ریاضت بگذراند. پس از یک سال، روزی برای انجام حاجتی به شهر رفت، ولی پس از مراجعت، استاد او را باز هم گرفتار هوای نفس دید. بدین منوال چند سال دیگر در خدمت استاد به ریاضت ادامه داد و شبها را تا صبح به همراه او بیدار و به عبادت مشغول بود.ایشان فرمودهاند: هر زمان که خواب بر من غلبه میکرد استاد میفرمود: «صادق، اینجا محل خواب نیست، اگر میخواهی بخوابی به خانه خود برگرد!»
مرحوم حاجی تا پایان عمر استاد در خدمت او به سربرد و پس از فوت او در همین تکیه، بیعلاقه زن و فرزند منزل نمود و با معدودی از خواص عرفا و ارباب حال معاشرت مینمود.
حاج محمدصادق بـا اینکه فـردی عـامـی بـود، ارادتمندان و معتقدان بسیاری از علما و رجال بزرگ داشت. عامه اهالی شهر و دهات نیز به او اعتقاد و اخلاص قلبی داشتند و نفس و دعای او را برای شفای مریض و دفع بلیّات دیگر مؤثر میدانستند .
بـزرگان ایـران، بـویژه بـزرگان اصفهـان بـه آن بزرگمرد ارادت داشتند، چنان که گویند: آیتالله حاج شیخ محمّدباقر نجفی نیز از مریدان او بود که هر شب جمعه خدمت او رسیده، استفاده معنوی میبرد.
یکی دیگر از مریدان او مستوفیالممالک بزرگ بـود کـه بـرای زیارت وی از تهران بـه اصفهـان میآمد.
مرحوم ملاعلیاکبر مقدادی، پدرحاجشیخ حسنعلی اصفهانی نیز از مریدان خاص او بود که مدت22 سال خدمت او را به عهده گرفته، شبهای دوشنبه و جمعه تا صبح در خدمت او بود.
به نوشته مرحوم همایی: جد او همای شیرازی نیز با حاجی دوستی و الفت داشته و شبانه روز را با یکدیگر گذرانیده و هر دو در یک سال فوت شدهاند.
استاد ابومعین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی در شرح حال مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی- قدس سرّه- مینویسد:
« استـاد معـرفت او بـه نـام حـاج محمّـد صـادق تخت فولادی بوده که وجود حاج شیخ برحسب دعایی بوده که به والد ایشان آخوند ملا علی اکبر داده، و استادِ حاج محمّد صادق، سیّدی بوده به نام بابا رستم، از ایل بختیاری و در ابتدا لشکری بوده و بعد به وادی سیر و سلوک قدم نهاده و قبر او در شهرضا ست».
به نوشته استاد حجت هاشمی: مرحوم حاجی نام حسنعلی را برای شیخ انتخاب کرده؛ چنانکه برادر او را (که پیش از حاج شیخ در سال1332ش در اصفهان وفات نموده ) حسین علی نام نهاده است.
گفتنی است که مزار حسینعلی در جوار قبر حاج صادق قرار گرفته است. مرحوم حاجی قریب 63 سال عمر کرد و در شب دوشنبه نیمه ذی القعده 1290ق داعی حق را لبیک گفت و در قبری که خود مشخص نموده بود، دفن گردید. بنا بر وصیت او آیت الله حاج شیخ محمّد باقر نجفی مراسم غسل و کفن و دفن او را انجام داد.
مشروح زندگی نامه
وی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم هجری است. به نوشته استاد همایی: وی در طریقت از مشایخ طریقه چشتیه بوده و پس از وفات استادش، رستم بیک تربیت جمعی از صلحا را به عهده گرفته است.
گویند: وی در اوایل جوانی بـه کـار رنگرزی اشتغال داشت. پس از برخورد با پیری روش ضمیر که نامش بابا رستم بختیاری بود، شیفته او شد و قدم به وادی سیر و سلوک نهاد. در آغاز به دستور استاد روزها به کسب خود ادامه داده، شبها به نزد او در تختفولاد میرفت و به تهجد و عبادت میپرداخت.
پس از یک سال، استاد به او گفت: دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست، همین جا بمانید. محمد صادق به مدت یک سال در آن مکان ماند و تمام شبها را به تهجد و روزها را به ریاضت گذراند. پس از یک سال استاد او را به شهر فرستاد و دستوراتی به او داد که بر خلاف هوای نفس او بود ولی در تهذیب نفس او مؤثر بود؛ اما او طبق دستور استاد رفتار نکرد. پس از بازگشت، استاد به او خبر داد که هنوز اسیر هوا و هوس است و دستورات را انجام نداده و باید سالی دیگر نیز به عبادت و ریاضت بگذراند. پس از یک سال، روزی برای انجام حاجتی به شهر رفت، ولی پس از مراجعت، استاد او را باز هم گرفتار هوای نفس دید. بدین منوال چند سال دیگر در خدمت استاد به ریاضت ادامه داد و شبها را تا صبح به همراه او بیدار و به عبادت مشغول بود.ایشان فرمودهاند: هر زمان که خواب بر من غلبه میکرد استاد میفرمود: «صادق، اینجا محل خواب نیست، اگر میخواهی بخوابی به خانه خود برگرد!»
مرحوم حاجی تا پایان عمر استاد در خدمت او به سربرد و پس از فوت او در همین تکیه، بیعلاقه زن و فرزند منزل نمود و با معدودی از خواص عرفا و ارباب حال معاشرت مینمود.
حاج محمدصادق بـا اینکه فـردی عـامـی بـود، ارادتمندان و معتقدان بسیاری از علما و رجال بزرگ داشت. عامه اهالی شهر و دهات نیز به او اعتقاد و اخلاص قلبی داشتند و نفس و دعای او را برای شفای مریض و دفع بلیّات دیگر مؤثر میدانستند .
بـزرگان ایـران، بـویژه بـزرگان اصفهـان بـه آن بزرگمرد ارادت داشتند، چنان که گویند: آیتالله حاج شیخ محمّدباقر نجفی نیز از مریدان او بود که هر شب جمعه خدمت او رسیده، استفاده معنوی میبرد.
یکی دیگر از مریدان او مستوفیالممالک بزرگ بـود کـه بـرای زیارت وی از تهران بـه اصفهـان میآمد.
مرحوم ملاعلیاکبر مقدادی، پدرحاجشیخ حسنعلی اصفهانی نیز از مریدان خاص او بود که مدت22 سال خدمت او را به عهده گرفته، شبهای دوشنبه و جمعه تا صبح در خدمت او بود.
به نوشته مرحوم همایی: جد او همای شیرازی نیز با حاجی دوستی و الفت داشته و شبانه روز را با یکدیگر گذرانیده و هر دو در یک سال فوت شدهاند.
استاد ابومعین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی در شرح حال مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی- قدس سرّه- مینویسد:
« استـاد معـرفت او بـه نـام حـاج محمّـد صـادق تخت فولادی بوده که وجود حاج شیخ برحسب دعایی بوده که به والد ایشان آخوند ملا علی اکبر داده، و استادِ حاج محمّد صادق، سیّدی بوده به نام بابا رستم، از ایل بختیاری و در ابتدا لشکری بوده و بعد به وادی سیر و سلوک قدم نهاده و قبر او در شهرضا ست».
به نوشته استاد حجت هاشمی: مرحوم حاجی نام حسنعلی را برای شیخ انتخاب کرده؛ چنانکه برادر او را (که پیش از حاج شیخ در سال1332ش در اصفهان وفات نموده ) حسین علی نام نهاده است.
گفتنی است که مزار حسینعلی در جوار قبر حاج صادق قرار گرفته است. مرحوم حاجی قریب 63 سال عمر کرد و در شب دوشنبه نیمه ذی القعده 1290ق داعی حق را لبیک گفت و در قبری که خود مشخص نموده بود، دفن گردید. بنا بر وصیت او آیت الله حاج شیخ محمّد باقر نجفی مراسم غسل و کفن و دفن او را انجام داد.