عالم جلیل القدر، آیت الله آقا میرزا محمد حسن روضاتی فرزند علامة زاهد آقا میرزا احمد(1263-1341ق مدفون در وادی السلام نجف اشرف) بن صاحب روضات در سال 1298ق در اصفهان چشم به جهان گشود. والد بزرگوارش داماد عموی خود آیتالله العظمی آقا میرزا محمد هاشم چهارسوئی (خوانساری) بود و به این جهت آقا میرزا محمد حسن را سبط الحجتین میخواندند. دوران صباوت و نوجوانی را به سنت خاندانهای علمی تحت تعلیم و در حجر تربیت و پرورش پدر و نیای ابوینی خود سپری کرد و چون به سن رشد رسید، در جوار دو رکن رکین علم و تقوی، شاهد و ناظر غایت و قصوای حدّ مداقه، مناظره و تحقیق در عرصههای متنوع علوم معقول و منقول، رجال، کلام، حدیث و ... بود. این موقعیّت رفیع موجب اعتلاء بینش و علو همت او گردید و سبب شد فراتر از مباحثات علمی معمول و مرسوم در حوزههای درس، به تحصیل علم بپردازد و پیوسته حاق مطلب را محققانه طلب کند.
تحصیلات؛ حوزه علمیه اصفهان در دوران تحصیل آقا میرزا محمد حسن، هنوز مزین به حضور استادان بزرگ بی بدیل بود و سطح علم و دانش همچنان رتبت و جایگاهی بلند داشت. آقا میرزا یحیی مدرس بیدآبادی، آخوند ملا عبدالکریم گزی اعلیالله مقامهما و در مدرسه صدر، علامه حکیم متأله آخوند ملا محمد کاشی و فیلسوف بزرگ عالیقدر شیعه جهانگیر خان قشقایی از جمله اساتید بزرگی بودند که در محضر کثیر البرکات آنها تلمّذ کرد. آنچه را در تعلیم فرا گرفت، خود با تتبع و مطالعه در کتب و رسائل مربوط، به اعلی درجه تکمیل کرد. در نوشتن سخت گیر بود و به اقتفای استادش آخوند ملا محمد کاشی، به جمع آوری مطالب و تألیف کتاب رغبتی نداشت، نزهة الابصار را هم در جوانی به عربی تألیف کرد که خود نشان دهندة پایه ادبیت و عربیت او در سن حدود بیست سالگی است.
این که در بسیاری از کتب تراجم بر کتاب شناسی ایشان تأکید شده، حکایت از احاطة عجیب آن مرحوم بر مجموعة کتب و مصنفات اسلامی در موضوعات گوناگون دارد و در این زمینه، معظم له جایگاهی منحصر به فرد داشت که مورد وثوق و مراجعه دانشمندان و خواص اهل تحقیق بود.
گفتنی است که لذت مطالعه و تحقیق در تمام عمر، ایشان را از مراودات و مخالطت های غیر ضروری بازداشت و حضور او را در مجامع عمومی و اجتماعات به حداقل ممکن رسانید. آگاهانه عمر خویش را صرف اعتلاء مقام علمی نمود و متواضعانه هیچگونه ادعایی نداشت.
مهر آبی؛ در سال 1307ش/1347ق که مرحوم آقا میرزا محمد حسن بیش از نیمی از حیات دنیوی را طی کرده بود، قانون « متحدالشکل نمودن البسه اتباع ایران در داخلة مملکت مصوب10/10/1307» به تصویب رسید و از فروردین 1308ش در شهرها و قصبات به موقع اجرا گذاشته شد. در این مرحله، عموم مردم (ذکور) مکلف به تغییر لباس بودند مگر اندکی از طبقة روحانیت، که شرایط آن در قانون درج شده بود.
سرانجام تعدادی پروانه (جواز) استعمال لباس روحانیت که به مهر آبی مشهور شد، صادر گردید که از جملة آنها جواز آقا میرزا محمد حسن بود. این جواز در تجدید نظر کلی سالهای بعد نیز تکرار شد. جالب توجه است که برای صدور جواز بایستی دو قطعه عکس9×6 ارائه میشد در حالیکه عکس ملصق به جواز آقا میرزا محمد حسن از یک عکس دسته جمعی چیده و جدا شده است و باقیمانده لباس افراد طرفین در کنارههای تصویر دیده میشود و این خود حکایت از آن دارد که آقا میرزا محمد حسن برای اخذ این جواز کوششی نکرده است. قابل ذکر است که سخت گیریهای حکومت برای صدور جواز، رفتارهای گوناگونی از ارباب عمائم و برخی از داعیه داران را در پی داشت. واقعهای که استاد جلال الدین همایی نقل فرموده شاهدی بر این مدعاست.
اجرای موفق قانون فوق الذکر، موجب تشجیع مجریان شد و در ادامة، با وضع نظامنامهها، تصویب نامهها و تفسیرهای مضّیق وزارت داخله، قانون مذکور مکرراً دستخوش تغییر و دچار تصمیمات متناقض و تضیقات متوالی گردید.
با تصویب مقررات جدید، پروانههایی که طی سالیان گذشته صادر شده بود را باز پس گرفتند، کمیسیونهای دیگری برای تعیین واجدین شرایط استفاده از لباس روحانیت تشکیل گردید و دایرة شمول افراد، تنگتر شد. ثقة الاسلام تبریزی در نامهای مورخ15 دیماه 1315 خطاب به رئیس الوزراء مینویسد: «بیش از یک سال است مدارک و اسناد علمای اعلام و ائمه جماعت و محدثین به جهت تجدید نظر تسلیم کارگزاران ایالت جلیله شده بالاخره این ایام معلوم میشود به هر لحاظی بوده، اکثر علماء ائمه جماعت و محدثین را قلم نسخ کشیده و از طرف نظمیه و شهربانی اقدام و فعلاً محدثین تحت تعقیب و ... محکوم به تغییر لباس مینمایند... ».
محمود جم نخست وزیر وقت در پاسخ این نامه از جمله مینویسد: « ... تصمیم دولت در قانون اتحاد شکل بر خیر اسلامیت بوده که هر ناکسی خود را بدون استحقاق در سلک روحانیون که مقام شامخی دارند منسلک نکند و مجتهدین مجاز، ائمه جماعت و محدثین بر طبق شرایط مقرره در قانون آزاد و کسی مزاحم نیست... ».
با افزایش سخت گیریها، سیل اعتراضات، تشبثات و شکایات این سو و آن سو مجدداً به سوی مقامات مسؤول روانه شده است. یک سال قبل از تاریخ مذکور در فوق یعنی در تاریخ 24/10/1314 هیأت مدرسین اصفهان طی شکوائیهای خطاب به حکومت اصفهان می نویسد: « قریب دو سال است چندین عریضه که یکی از آنها مورخ 19/10/14... حضور محترم عرض نمودهایم و به هیچ گونه جوابی مفتخر نشدهایم و حال آنکه عرض دعاگویان مطابق قانون بوده... ». با وجود پیگیریهای مکرر حکومت باز هم حقوق قانونی آنها را رعایت نمیکند.
قاسم صور اسرافیل، که این سالها حاکم اصفهان بود، در اجرای سیاست تقلیل تعداد روحانیون مجدّانه کوشش کرده است، شاهد بر این امر مکاتبات خود اوست از جمله طی نامه (خیلی محرمانه) اعتراض گونه خطاب به ریاست وزرا نوشته: « ... بنده حسب الامر جوازها را صادر کرده امروز دادم ولی این کار که قبل از رسیدن به مقامات اجتهاد یا تحصیل دیپلم دارای (لباس) روحانیت باشند بر خلاف سیاست و نظر اصلاح کشور است... قاسم صور اسرافیل. « قاسم صور اسرافیل، پسر میرزا حسن خان تبریزی. در آغاز مشروطیت به سرمایه او و مدیریت میرزا جهانگیر خان شیرازی و به سر دبیری علی اکبر دهخدا روزنامه صور اسرافیل منتشر میشد. قبل از حکومت اصفهان دو دوره نماینده مجلس شورای ملی- کفیل و سپس وزیر پست و تلگراف- حکومت اصفهان- حکومت گیلان- کفیل شهرداری تهران5/10/1317- حین اشتغال در همین سمت مبغوض و خانه نشین و مدتی بعد از دنیا رفت». این دوران که در شهریور1320 به پایان رسید را بسیاری از سلسله داران دیرپای این قشر با صبر و مقاومت گذراندند و نشیب و فراز آن را بردبارانه طی کردند.
وفات؛ آقا میرزا محمدحسن پس از گذراندن عمری در عبادت حق و خدمت و ارشاد خلق، در سحرگاه17 شعبان 1380ق به دیدار معبود شتافت و پیکرش در سکوی وسط تکیه واقع در جنوب تکیة کازرونی به خاک سپرده شد. صغیر اصفهانی در قطعهای ماده تاریخ وفات را سرود:
بهر سال رحلتش ذوق صغیر از طبع خویش / خواست بیتی آورد رخشنده همچون فرقدین
سالکی سر کرد در جمع و پی تاریخ گفت / در جزا سید حسن محشور گردد با حسین
و آقا شیخ محمد حسین ادیب سنگ لوح را نوشت.
مشروح زندگی نامه
عالم جلیل القدر، آیت الله آقا میرزا محمد حسن روضاتی فرزند علامة زاهد آقا میرزا احمد(1263-1341ق مدفون در وادی السلام نجف اشرف) بن صاحب روضات در سال 1298ق در اصفهان چشم به جهان گشود. والد بزرگوارش داماد عموی خود آیتالله العظمی آقا میرزا محمد هاشم چهارسوئی (خوانساری) بود و به این جهت آقا میرزا محمد حسن را سبط الحجتین میخواندند. دوران صباوت و نوجوانی را به سنت خاندانهای علمی تحت تعلیم و در حجر تربیت و پرورش پدر و نیای ابوینی خود سپری کرد و چون به سن رشد رسید، در جوار دو رکن رکین علم و تقوی، شاهد و ناظر غایت و قصوای حدّ مداقه، مناظره و تحقیق در عرصههای متنوع علوم معقول و منقول، رجال، کلام، حدیث و ... بود. این موقعیّت رفیع موجب اعتلاء بینش و علو همت او گردید و سبب شد فراتر از مباحثات علمی معمول و مرسوم در حوزههای درس، به تحصیل علم بپردازد و پیوسته حاق مطلب را محققانه طلب کند.
تحصیلات؛ حوزه علمیه اصفهان در دوران تحصیل آقا میرزا محمد حسن، هنوز مزین به حضور استادان بزرگ بی بدیل بود و سطح علم و دانش همچنان رتبت و جایگاهی بلند داشت. آقا میرزا یحیی مدرس بیدآبادی، آخوند ملا عبدالکریم گزی اعلیالله مقامهما و در مدرسه صدر، علامه حکیم متأله آخوند ملا محمد کاشی و فیلسوف بزرگ عالیقدر شیعه جهانگیر خان قشقایی از جمله اساتید بزرگی بودند که در محضر کثیر البرکات آنها تلمّذ کرد. آنچه را در تعلیم فرا گرفت، خود با تتبع و مطالعه در کتب و رسائل مربوط، به اعلی درجه تکمیل کرد. در نوشتن سخت گیر بود و به اقتفای استادش آخوند ملا محمد کاشی، به جمع آوری مطالب و تألیف کتاب رغبتی نداشت، نزهة الابصار را هم در جوانی به عربی تألیف کرد که خود نشان دهندة پایه ادبیت و عربیت او در سن حدود بیست سالگی است.
این که در بسیاری از کتب تراجم بر کتاب شناسی ایشان تأکید شده، حکایت از احاطة عجیب آن مرحوم بر مجموعة کتب و مصنفات اسلامی در موضوعات گوناگون دارد و در این زمینه، معظم له جایگاهی منحصر به فرد داشت که مورد وثوق و مراجعه دانشمندان و خواص اهل تحقیق بود.
گفتنی است که لذت مطالعه و تحقیق در تمام عمر، ایشان را از مراودات و مخالطت های غیر ضروری بازداشت و حضور او را در مجامع عمومی و اجتماعات به حداقل ممکن رسانید. آگاهانه عمر خویش را صرف اعتلاء مقام علمی نمود و متواضعانه هیچگونه ادعایی نداشت.
مهر آبی؛ در سال 1307ش/1347ق که مرحوم آقا میرزا محمد حسن بیش از نیمی از حیات دنیوی را طی کرده بود، قانون « متحدالشکل نمودن البسه اتباع ایران در داخلة مملکت مصوب10/10/1307» به تصویب رسید و از فروردین 1308ش در شهرها و قصبات به موقع اجرا گذاشته شد. در این مرحله، عموم مردم (ذکور) مکلف به تغییر لباس بودند مگر اندکی از طبقة روحانیت، که شرایط آن در قانون درج شده بود.
سرانجام تعدادی پروانه (جواز) استعمال لباس روحانیت که به مهر آبی مشهور شد، صادر گردید که از جملة آنها جواز آقا میرزا محمد حسن بود. این جواز در تجدید نظر کلی سالهای بعد نیز تکرار شد. جالب توجه است که برای صدور جواز بایستی دو قطعه عکس9×6 ارائه میشد در حالیکه عکس ملصق به جواز آقا میرزا محمد حسن از یک عکس دسته جمعی چیده و جدا شده است و باقیمانده لباس افراد طرفین در کنارههای تصویر دیده میشود و این خود حکایت از آن دارد که آقا میرزا محمد حسن برای اخذ این جواز کوششی نکرده است. قابل ذکر است که سخت گیریهای حکومت برای صدور جواز، رفتارهای گوناگونی از ارباب عمائم و برخی از داعیه داران را در پی داشت. واقعهای که استاد جلال الدین همایی نقل فرموده شاهدی بر این مدعاست.
اجرای موفق قانون فوق الذکر، موجب تشجیع مجریان شد و در ادامة، با وضع نظامنامهها، تصویب نامهها و تفسیرهای مضّیق وزارت داخله، قانون مذکور مکرراً دستخوش تغییر و دچار تصمیمات متناقض و تضیقات متوالی گردید.
با تصویب مقررات جدید، پروانههایی که طی سالیان گذشته صادر شده بود را باز پس گرفتند، کمیسیونهای دیگری برای تعیین واجدین شرایط استفاده از لباس روحانیت تشکیل گردید و دایرة شمول افراد، تنگتر شد. ثقة الاسلام تبریزی در نامهای مورخ15 دیماه 1315 خطاب به رئیس الوزراء مینویسد: «بیش از یک سال است مدارک و اسناد علمای اعلام و ائمه جماعت و محدثین به جهت تجدید نظر تسلیم کارگزاران ایالت جلیله شده بالاخره این ایام معلوم میشود به هر لحاظی بوده، اکثر علماء ائمه جماعت و محدثین را قلم نسخ کشیده و از طرف نظمیه و شهربانی اقدام و فعلاً محدثین تحت تعقیب و ... محکوم به تغییر لباس مینمایند... ».
محمود جم نخست وزیر وقت در پاسخ این نامه از جمله مینویسد: « ... تصمیم دولت در قانون اتحاد شکل بر خیر اسلامیت بوده که هر ناکسی خود را بدون استحقاق در سلک روحانیون که مقام شامخی دارند منسلک نکند و مجتهدین مجاز، ائمه جماعت و محدثین بر طبق شرایط مقرره در قانون آزاد و کسی مزاحم نیست... ».
با افزایش سخت گیریها، سیل اعتراضات، تشبثات و شکایات این سو و آن سو مجدداً به سوی مقامات مسؤول روانه شده است. یک سال قبل از تاریخ مذکور در فوق یعنی در تاریخ 24/10/1314 هیأت مدرسین اصفهان طی شکوائیهای خطاب به حکومت اصفهان می نویسد: « قریب دو سال است چندین عریضه که یکی از آنها مورخ 19/10/14... حضور محترم عرض نمودهایم و به هیچ گونه جوابی مفتخر نشدهایم و حال آنکه عرض دعاگویان مطابق قانون بوده... ». با وجود پیگیریهای مکرر حکومت باز هم حقوق قانونی آنها را رعایت نمیکند.
قاسم صور اسرافیل، که این سالها حاکم اصفهان بود، در اجرای سیاست تقلیل تعداد روحانیون مجدّانه کوشش کرده است، شاهد بر این امر مکاتبات خود اوست از جمله طی نامه (خیلی محرمانه) اعتراض گونه خطاب به ریاست وزرا نوشته: « ... بنده حسب الامر جوازها را صادر کرده امروز دادم ولی این کار که قبل از رسیدن به مقامات اجتهاد یا تحصیل دیپلم دارای (لباس) روحانیت باشند بر خلاف سیاست و نظر اصلاح کشور است... قاسم صور اسرافیل. « قاسم صور اسرافیل، پسر میرزا حسن خان تبریزی. در آغاز مشروطیت به سرمایه او و مدیریت میرزا جهانگیر خان شیرازی و به سر دبیری علی اکبر دهخدا روزنامه صور اسرافیل منتشر میشد. قبل از حکومت اصفهان دو دوره نماینده مجلس شورای ملی- کفیل و سپس وزیر پست و تلگراف- حکومت اصفهان- حکومت گیلان- کفیل شهرداری تهران5/10/1317- حین اشتغال در همین سمت مبغوض و خانه نشین و مدتی بعد از دنیا رفت». این دوران که در شهریور1320 به پایان رسید را بسیاری از سلسله داران دیرپای این قشر با صبر و مقاومت گذراندند و نشیب و فراز آن را بردبارانه طی کردند.
وفات؛ آقا میرزا محمدحسن پس از گذراندن عمری در عبادت حق و خدمت و ارشاد خلق، در سحرگاه17 شعبان 1380ق به دیدار معبود شتافت و پیکرش در سکوی وسط تکیه واقع در جنوب تکیة کازرونی به خاک سپرده شد. صغیر اصفهانی در قطعهای ماده تاریخ وفات را سرود:
بهر سال رحلتش ذوق صغیر از طبع خویش / خواست بیتی آورد رخشنده همچون فرقدین
سالکی سر کرد در جمع و پی تاریخ گفت / در جزا سید حسن محشور گردد با حسین
و آقا شیخ محمد حسین ادیب سنگ لوح را نوشت.