عالم فاضل، از مدرسین حوزة علمیه اصفهان. فرزند ملا تقی، در حدود سال 1277ش در محله کوهانستان اصفهان به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتى به درس اساتید گرانقدر حوزة علمیه اصفهان حاضر شده و به کسب علم پرداخت. برخى از اساتید ایشان عبارتند از سید على نجف آبادى؛ شیخ محمدرضا نجفى؛ سید مهدى درچهاى و سید محمد نجف آبادى.
دوران تحصیل وی، با مشکلات و سختىهاى فراوانى همراه بوده است. فرزند ایشان شیخ مصطفى فاضل، خاطرات پدر از آن دوران را چنین بازگو کرده است: « زمانى که در مدرسة ناصریه، جنب مسجد امام، ساکن بودم، بعضى مواقع یک روز یا دو روز چیزى براى خوردن به دست نمىآوردم. یکى از همین ایام آن چنان ضعف بر من غلبه کرده بود که دیگر نمىتوانستم روى پاى خویش بایستم، دو عصا قرض گرفتم، زیر بغل نهادم و آماده رفتن به سوى محلمان کوهانستان شدم تا چیزى براى خوردن به دست بیاورم. نزدیک دروازه دولت که رسیدم، از شدت ضعف به زمین خوردم و مجبور شدم برگردم. به مسجد امام آمدم و ده شاهى از بقال نزدیک مسجد ترشى و نان قرض کردم و خوردم. با این مشکلات، تحصیلات را ادامه داده و صبر کردیم».
همچنین:« در ایام تحصیل قصد تهیه یک دوره کتاب وسائل الشیعه را داشتم. قیمت دورة سه جلدى آن ده تومان بود. یک تومان آن را پرداختم و کتاب را دریافت نمودم. یک سال گذشت و من نتوانستم باقیمانده آن را بدهم و مجبور شدم کتابها را پس بدهم».
وى سالها در مدرسة صدر بازار، به تدریس ادبیات عرب و سطوح فقه و اصول مىپرداخت و فضلاى زیادى از درس او استفاده نمودند که از آن جمله شهید مظلوم سید محمد حسینى بهشتى؛ سید رضا ابوالبرکات؛ شیخ مرتضى مقتدایى؛ شیخ حسین یزدى؛ شیخ اسدالله جوادى؛ شیخ على اکبر فقیه؛ شیخ على اکبر نصر؛ حاج شیخ مهدى غیاث نجفى؛ سید مسیح موسوى؛ شیخ حسین منصورزاده و شیخ عنایت الله نجفى را می توان اشاره کرد.
به نوشتة فرزند ایشان: « وى در کمال زهد و بى آلایشى و در منزلى محقر و ساده زندگى مىنمود. پاسى از شب را به تلاوت قرآن و نماز مىپرداخت و در این هنگام چنان توجهى به معانى قرآن داشت که قطرات اشک از چشمانش جارى بود که این صحنه هر بینندهاى را متوجه آخرت مىنمود. پس از آن شروع به مطالعه مىنمود و هنگام طلوع فجر اذان گفته، به سوى مسجد حرکت مىکرد.
اول صبح نماز را اقامه کرده، به منبر مىرفت، چند مسأله فقهى و یک روایت اخلاقى خوانده و چند کلمهاى هم ذکر مصیبت مىنمود. بعد از منبر، به خواندن زیارت عاشورا مىپرداخت و صد لعن و صد سلام آن را در طول مسیر، قدم زنان قرائت مىکرد. ساعت هشت در مدرسة صدر بازار حاضر شده و تدریس مىنمود. پس از تدریس، مشغول به بحث کمپانى و دست جمعى شده، بحث عمیقى با گروهى از بزرگان حوزه آغاز مىکرد. مرحوم والد همیشه مىفرمود که دوست دارم جزء روضه خوانان امام حسین علیه السلام محسوب شوم. هیچگاه روضه امام حسین علیهالسلام را ترک نمىکرد، به نحوى که حدود شصت سال است روضة امام حسین علیه السلام در منزل ایشان برپاست. از جمله ویژگىهاى ایشان این بود که وقتى در جلسه عمومى بود، با بیان حکایت یا روایتى، مانع از این مىشد که دیگران مشغول به حرفهاى لغو و بیهوده شوند. نسبت به مطالبى که در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است، باور و ایمان قلبى داشت و به محقق شدن آنها فوقالعاده عقیدهمند بود.
یکى دیگر از خصوصیات اخلاقى ایشان اهمیت دادن به امر به معروف و نهى از منکر بود به گونهاى که حتى در مسیر رفتن به مسجد، زنهاى بى حجاب را نهى از منکر کرده و مىفرمود: این کار شما آتش و عذاب الهى را درپى دارد.
مرحوم فاضل عالمى خدوم و مردمى بود. گروهى از مردم کم درآمد براى رفع احتیاجات مالى و تأمین نیازهاى خود از جمله تهیة دارو به علما مراجعه مىکردند».
وى در مساعده به طلاب حوزه، از لحاظ مالى تا آنجا که مقدور بود کوتاهى نمىکرد. گاهى براى آن که طلاب به فعالیت بیشتر تشویق شوند با پرسیدن سئوالاتى آسان آنها را تشویق کرده و کتابهاى مورد احتیاجشان را تهیه مىنمود. به طلاب و افرادى که نیاز به قرض داشتند مىفرمود: اول به من مراجعه کنید و اگر نتوانستم کمکى کنم آنگاه به دیگرى مراجعه کنید.
ایشان سالها در مسجد شجره اقامه جماعت مىنمود و به امر ایشان این مسجد بازسازى کامل شد که در آن موقع انجام این گونه کارها به جهت مضیقه مالى، بسیار مشکل بود. مسجد سر پوشیدهاى که اکنون مسجدالزهراء نامیده مىشود و در بازارچه نو، کوچة حکیم داوود واقع است، نیز به امر ایشان نوسازى گردید.
حاج فاضل سرانجام در روز سه شنبه27 صفر1403ق پس از عمرى پربار به دیدار حق شتافت و نزدیک مزار مطهر فاضل هندى مدفون گردید.
زندگی نامه مشروح
عالم فاضل، از مدرسین حوزة علمیه اصفهان. فرزند ملا تقی، در حدود سال 1277ش در محله کوهانستان اصفهان به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتى به درس اساتید گرانقدر حوزة علمیه اصفهان حاضر شده و به کسب علم پرداخت. برخى از اساتید ایشان عبارتند از سید على نجف آبادى؛ شیخ محمدرضا نجفى؛ سید مهدى درچهاى و سید محمد نجف آبادى.
دوران تحصیل وی، با مشکلات و سختىهاى فراوانى همراه بوده است. فرزند ایشان شیخ مصطفى فاضل، خاطرات پدر از آن دوران را چنین بازگو کرده است: « زمانى که در مدرسة ناصریه، جنب مسجد امام، ساکن بودم، بعضى مواقع یک روز یا دو روز چیزى براى خوردن به دست نمىآوردم. یکى از همین ایام آن چنان ضعف بر من غلبه کرده بود که دیگر نمىتوانستم روى پاى خویش بایستم، دو عصا قرض گرفتم، زیر بغل نهادم و آماده رفتن به سوى محلمان کوهانستان شدم تا چیزى براى خوردن به دست بیاورم. نزدیک دروازه دولت که رسیدم، از شدت ضعف به زمین خوردم و مجبور شدم برگردم. به مسجد امام آمدم و ده شاهى از بقال نزدیک مسجد ترشى و نان قرض کردم و خوردم. با این مشکلات، تحصیلات را ادامه داده و صبر کردیم».
همچنین:« در ایام تحصیل قصد تهیه یک دوره کتاب وسائل الشیعه را داشتم. قیمت دورة سه جلدى آن ده تومان بود. یک تومان آن را پرداختم و کتاب را دریافت نمودم. یک سال گذشت و من نتوانستم باقیمانده آن را بدهم و مجبور شدم کتابها را پس بدهم».
وى سالها در مدرسة صدر بازار، به تدریس ادبیات عرب و سطوح فقه و اصول مىپرداخت و فضلاى زیادى از درس او استفاده نمودند که از آن جمله شهید مظلوم سید محمد حسینى بهشتى؛ سید رضا ابوالبرکات؛ شیخ مرتضى مقتدایى؛ شیخ حسین یزدى؛ شیخ اسدالله جوادى؛ شیخ على اکبر فقیه؛ شیخ على اکبر نصر؛ حاج شیخ مهدى غیاث نجفى؛ سید مسیح موسوى؛ شیخ حسین منصورزاده و شیخ عنایت الله نجفى را می توان اشاره کرد.
به نوشتة فرزند ایشان: « وى در کمال زهد و بى آلایشى و در منزلى محقر و ساده زندگى مىنمود. پاسى از شب را به تلاوت قرآن و نماز مىپرداخت و در این هنگام چنان توجهى به معانى قرآن داشت که قطرات اشک از چشمانش جارى بود که این صحنه هر بینندهاى را متوجه آخرت مىنمود. پس از آن شروع به مطالعه مىنمود و هنگام طلوع فجر اذان گفته، به سوى مسجد حرکت مىکرد.
اول صبح نماز را اقامه کرده، به منبر مىرفت، چند مسأله فقهى و یک روایت اخلاقى خوانده و چند کلمهاى هم ذکر مصیبت مىنمود. بعد از منبر، به خواندن زیارت عاشورا مىپرداخت و صد لعن و صد سلام آن را در طول مسیر، قدم زنان قرائت مىکرد. ساعت هشت در مدرسة صدر بازار حاضر شده و تدریس مىنمود. پس از تدریس، مشغول به بحث کمپانى و دست جمعى شده، بحث عمیقى با گروهى از بزرگان حوزه آغاز مىکرد. مرحوم والد همیشه مىفرمود که دوست دارم جزء روضه خوانان امام حسین علیه السلام محسوب شوم. هیچگاه روضه امام حسین علیهالسلام را ترک نمىکرد، به نحوى که حدود شصت سال است روضة امام حسین علیه السلام در منزل ایشان برپاست. از جمله ویژگىهاى ایشان این بود که وقتى در جلسه عمومى بود، با بیان حکایت یا روایتى، مانع از این مىشد که دیگران مشغول به حرفهاى لغو و بیهوده شوند. نسبت به مطالبى که در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است، باور و ایمان قلبى داشت و به محقق شدن آنها فوقالعاده عقیدهمند بود.
یکى دیگر از خصوصیات اخلاقى ایشان اهمیت دادن به امر به معروف و نهى از منکر بود به گونهاى که حتى در مسیر رفتن به مسجد، زنهاى بى حجاب را نهى از منکر کرده و مىفرمود: این کار شما آتش و عذاب الهى را درپى دارد.
مرحوم فاضل عالمى خدوم و مردمى بود. گروهى از مردم کم درآمد براى رفع احتیاجات مالى و تأمین نیازهاى خود از جمله تهیة دارو به علما مراجعه مىکردند».
وى در مساعده به طلاب حوزه، از لحاظ مالى تا آنجا که مقدور بود کوتاهى نمىکرد. گاهى براى آن که طلاب به فعالیت بیشتر تشویق شوند با پرسیدن سئوالاتى آسان آنها را تشویق کرده و کتابهاى مورد احتیاجشان را تهیه مىنمود. به طلاب و افرادى که نیاز به قرض داشتند مىفرمود: اول به من مراجعه کنید و اگر نتوانستم کمکى کنم آنگاه به دیگرى مراجعه کنید.
ایشان سالها در مسجد شجره اقامه جماعت مىنمود و به امر ایشان این مسجد بازسازى کامل شد که در آن موقع انجام این گونه کارها به جهت مضیقه مالى، بسیار مشکل بود. مسجد سر پوشیدهاى که اکنون مسجدالزهراء نامیده مىشود و در بازارچه نو، کوچة حکیم داوود واقع است، نیز به امر ایشان نوسازى گردید.
حاج فاضل سرانجام در روز سه شنبه27 صفر1403ق پس از عمرى پربار به دیدار حق شتافت و نزدیک مزار مطهر فاضل هندى مدفون گردید.